Saturday, 11 April 2009

7 April 2009

بررسی آخرین خبرهای ایران و منطقه

************
7 April 2009 part 1


7 April 2009 part 2

7 comments:

mehran_1963 said...

مردم و جامعه جهانی فریب نقاب تازه انحصار را نخورند!
جریان انحصارطلبانه ی نظام اسلامی هم اینک در حال پوست اندازی، تشکیل و سازماندهی چهره ای انقلابی جدید جهت جذب هوادار از طیف روشنفکر و دانشجوست. اگر اندکی به حافظه تاریخی خود فشار بیاوریم درمیابیم همواره آن دسته از جریانهای اپوزیونیستی که به هر طریق ممکن با نظام اسلامی ارتباطی داشته وبه عبارتی جزیی از بدنه حکومت بوده در برهه هایی از زمان که جمهوری اسلامی دچار چالشی جدی از حیث موجودیت خود شده، وارد عمل شده و به نامها و القاب متنوع همچون جریان چپ، اصلاح طلب و اینک جنبش سبز ظهور و ایفای نقش کرده و میکند. کاملا بدیهی است نظام اسلامی همواره مترصد آن بوده است بر سر هیچ چیز و هیچکس مسامحه و ریسکی ننماید و بر همین اساس با اجرای طرحی حساب شده سعی نموده از طریق نفوذ در لایه های جامعه ی منتقد و ناراضی و سوق دادن آن بسوی فرد یا افرادی که پیش از آن به همین منظور تربیت نموده هدایت و کنترل نماید. جریانهای آزادیخواهانه ی مردمی و احساسی بیشتر از میان توده های مردم همچون اصناف، اقشار کارمند و دانشجو برخاسته میشوند حکومت به خوبی میداند این جریانات بنابر برخی ملاحظات ذاتی و ماهوی خویش بدنبال لیدر و رهبری هستند. حال اگر آن لیدر و ابر شخص فرد یا گروهی منتسب یا وایسته به خود نظام باشد کار تمام است و دیگر صدمه و خطری متوجه حکومت نیست - راهبردی که نظام اسلامی بخوبی آنرا دریافته و توانسته هوشمندانه مخالفین خود را در طول سی سال عمر خود، هدایت و در زمان مناسب قلع و قمع کند. – مصادیق عینی این سیاست از سوی حکومت اسلامی در دوره های کارگزاران سازندگی، اصلاح طلبان و در زمان فعلی جنبش سبز همچنان بکار گرفته شده است. آنچه که بیش از هر چیز میبایست مردم در نظر داشته باشند آن است که ازهمین حربه بر علیه خود جریان و توطئه استفاده شود. بدین ترتیب که از فضای ترسی که حکومت آن را لمس نموده و موجب شده تا در صدد خلق رهبری دروغین از جنس و موافق خود برآید، پس فشار لایه های حقیقی و ناب مردمی و غیروابسته به نظام جدی است و نباید با ورود عناصری از داخل نظام سمت و سوی خیزش انقلابی را در جهتی سوق داد که تا پیش از این رفته و منجر به شکست و ناکامی شده است.
!

mehran_1963 said...

مردم و جامعه جهانی فریب نقاب تازه انحصار را نخورند!
جریان انحصارطلبانه ی نظام اسلامی هم اینک در حال پوست اندازی، تشکیل و سازماندهی چهره ای انقلابی جدید جهت جذب هوادار از طیف روشنفکر و دانشجوست. اگر اندکی به حافظه تاریخی خود فشار بیاوریم درمیابیم همواره آن دسته از جریانهای اپوزیونیستی که به هر طریق ممکن با نظام اسلامی ارتباطی داشته وبه عبارتی جزیی از بدنه حکومت بوده در برهه هایی از زمان که جمهوری اسلامی دچار چالشی جدی از حیث موجودیت خود شده، وارد عمل شده و به نامها و القاب متنوع همچون جریان چپ، اصلاح طلب و اینک جنبش سبز ظهور و ایفای نقش کرده و میکند. کاملا بدیهی است نظام اسلامی همواره مترصد آن بوده است بر سر هیچ چیز و هیچکس مسامحه و ریسکی ننماید و بر همین اساس با اجرای طرحی حساب شده سعی نموده از طریق نفوذ در لایه های جامعه ی منتقد و ناراضی و سوق دادن آن بسوی فرد یا افرادی که پیش از آن به همین منظور تربیت نموده هدایت و کنترل نماید. جریانهای آزادیخواهانه ی مردمی و احساسی بیشتر از میان توده های مردم همچون اصناف، اقشار کارمند و دانشجو برخاسته میشوند حکومت به خوبی میداند این جریانات بنابر برخی ملاحظات ذاتی و ماهوی خویش بدنبال لیدر و رهبری هستند. حال اگر آن لیدر و ابر شخص فرد یا گروهی منتسب یا وایسته به خود نظام باشد کار تمام است و دیگر صدمه و خطری متوجه حکومت نیست - راهبردی که نظام اسلامی بخوبی آنرا دریافته و توانسته هوشمندانه مخالفین خود را در طول سی سال عمر خود، هدایت و در زمان مناسب قلع و قمع کند. – مصادیق عینی این سیاست از سوی حکومت اسلامی در دوره های کارگزاران سازندگی، اصلاح طلبان و در زمان فعلی جنبش سبز همچنان بکار گرفته شده است. آنچه که بیش از هر چیز میبایست مردم در نظر داشته باشند آن است که ازهمین حربه بر علیه خود جریان و توطئه استفاده شود. بدین ترتیب که از فضای ترسی که حکومت آن را لمس نموده و موجب شده تا در صدد خلق رهبری دروغین از جنس و موافق خود برآید، پس فشار لایه های حقیقی و ناب مردمی و غیروابسته به نظام جدی است و نباید با ورود عناصری از داخل نظام سمت و سوی خیزش انقلابی را در جهتی سوق داد که تا پیش از این رفته و منجر به شکست و ناکامی شده است.
!

mehran_1963 said...

ماحصل نفوذ روحانیت در تمامی ارکان و شئون جامعه چه بوده است؟
" رئیس مرکز فعالیتهای دینی شهرداری تهران اعلام کرد: تعداد روحانیون فعال در مرکز دینی شهرداری از 130 امام جماعت در سال جاری به 225 تفر افزایش یافته است. "
از ابتدای پیروزی اتقلاب اسلامی تا کنون شاهد رشد فزاینده روحانیت درتمامی صنوف کشور، دولتی و غیردولتی بوده ایم. کمتر نهاد، وزارتخانه، سازمان، مرکز صنعتی و تجاری وجود دارد که روحانیت در آن حضور نداشته باشد. این حضور بسیار پر رنگ و فعال است و کلیه تصمیم گیریهای کلان و خرد سازمان بسته به سطح درجه علمی روحانی شاغل، دارای شدت و ضعف بوده و توسط آنها انجام می پذیرد! براستی با توجه به تخصص این قشر که وابسته به علوم دینی و حوزوی است ضرورت حضور آنان در عرصه های دیگر جامعه از اقتصادی و صنعتی و فرهنگی - هنری گرفته تا علمی صرف همچون نیروی هسته ای و مراکز علوم طبیعی و بیولوژیکی و سلولهای بنیادین و ... چه توجیهی دارد؟! گاهی برخی موضوعات و رفتارهای برخی از واحدهای جامعه مصادیق عینی واژه انحصار در قاموس واژگان است.
کاش شهرداریها و به ویژه شهرداری کلانشهر تهران جای برخی واژگان و عبارتهای این خبر، از افزایش جذب نخبگان و متخصصان فرهنگ "شهر" داری و "شهروند" مداری سخنی میگفت! اینکه شهرداری مترصد بهره گیری از تمامی ظرفیتهای علمی و تجربی شهر در اداره شهر است. بهره گیری از روحانیت در شهرداری با توجه به وجود مراکزی همچون سازمان تبلیغات اسلامی و مساجد و... ضروری است؟! آیا این گونه فعالیتهای تولید شغل برای تنها روحانیون، کمی مغرضانه و تبعیض آمیز نیست؟ معافیت خدمت نظام وظیفه، استخدام غیرتخصصی در کلیه عرصه های شغلی در دولت، با توجه به اینکه این امکان برای یک فرد عادی چنانچه تخصصش غیر مرتبط با حرفه اش باشد در سازمان یا مرکزی اقتصادی، غیرممکن است. آیا این رفتارهای غیراجتماعی رواج نوعی آپارتاید از نوع دینی اش نیست؟ آیا این فرصتهای طلایی برای همه مردم این کشور یکسان است؟ چگونه است بسیاری از دانش آموختگان و جوانانی با داشتن مدراج علمی و دانشگاهی در حسرت دستیابی به یک شغلی مناسب برای خود، عمرشان به بطالت سپری میشود اما اندک روحانی در کشور میتوان یافت که حداقل 2 شغل کمتر داشته باشد! جالب این است این پستها و شغلهای اهدایی همگی بی ارتباط با تحصص این افراد است و همزمان بسیاری با داشتن دانش مرتبط و نیاز آن سازمان به تخصص آنان، در خیابانهای این ابرشهر در جستجوی کار و در نگاهی دیگر تولید ناهنجاری اند!!

mehran_1963 said...

ماحصل نفوذ روحانیت در تمامی ارکان و شئون جامعه چه بوده است؟
" رئیس مرکز فعالیتهای دینی شهرداری تهران اعلام کرد: تعداد روحانیون فعال در مرکز دینی شهرداری از 130 امام جماعت در سال جاری به 225 تفر افزایش یافته است. "
از ابتدای پیروزی اتقلاب اسلامی تا کنون شاهد رشد فزاینده روحانیت درتمامی صنوف کشور، دولتی و غیردولتی بوده ایم. کمتر نهاد، وزارتخانه، سازمان، مرکز صنعتی و تجاری وجود دارد که روحانیت در آن حضور نداشته باشد. این حضور بسیار پر رنگ و فعال است و کلیه تصمیم گیریهای کلان و خرد سازمان بسته به سطح درجه علمی روحانی شاغل، دارای شدت و ضعف بوده و توسط آنها انجام می پذیرد! براستی با توجه به تخصص این قشر که وابسته به علوم دینی و حوزوی است ضرورت حضور آنان در عرصه های دیگر جامعه از اقتصادی و صنعتی و فرهنگی - هنری گرفته تا علمی صرف همچون نیروی هسته ای و مراکز علوم طبیعی و بیولوژیکی و سلولهای بنیادین و ... چه توجیهی دارد؟! گاهی برخی موضوعات و رفتارهای برخی از واحدهای جامعه مصادیق عینی واژه انحصار در قاموس واژگان است.
کاش شهرداریها و به ویژه شهرداری کلانشهر تهران جای برخی واژگان و عبارتهای این خبر، از افزایش جذب نخبگان و متخصصان فرهنگ "شهر" داری و "شهروند" مداری سخنی میگفت! اینکه شهرداری مترصد بهره گیری از تمامی ظرفیتهای علمی و تجربی شهر در اداره شهر است. بهره گیری از روحانیت در شهرداری با توجه به وجود مراکزی همچون سازمان تبلیغات اسلامی و مساجد و... ضروری است؟! آیا این گونه فعالیتهای تولید شغل برای تنها روحانیون، کمی مغرضانه و تبعیض آمیز نیست؟ معافیت خدمت نظام وظیفه، استخدام غیرتخصصی در کلیه عرصه های شغلی در دولت، با توجه به اینکه این امکان برای یک فرد عادی چنانچه تخصصش غیر مرتبط با حرفه اش باشد در سازمان یا مرکزی اقتصادی، غیرممکن است. آیا این رفتارهای غیراجتماعی رواج نوعی آپارتاید از نوع دینی اش نیست؟ آیا این فرصتهای طلایی برای همه مردم این کشور یکسان است؟ چگونه است بسیاری از دانش آموختگان و جوانانی با داشتن مدراج علمی و دانشگاهی در حسرت دستیابی به یک شغلی مناسب برای خود، عمرشان به بطالت سپری میشود اما اندک روحانی در کشور میتوان یافت که حداقل 2 شغل کمتر داشته باشد! جالب این است این پستها و شغلهای اهدایی همگی بی ارتباط با تحصص این افراد است و همزمان بسیاری با داشتن دانش مرتبط و نیاز آن سازمان به تخصص آنان، در خیابانهای این ابرشهر در جستجوی کار و در نگاهی دیگر تولید ناهنجاری اند!!

mehran_1963 said...

ماحصل نفوذ روحانیت در تمامی ارکان و شئون جامعه چه بوده است؟
" رئیس مرکز فعالیتهای دینی شهرداری تهران اعلام کرد: تعداد روحانیون فعال در مرکز دینی شهرداری از 130 امام جماعت در سال جاری به 225 تفر افزایش یافته است. "
از ابتدای پیروزی اتقلاب اسلامی تا کنون شاهد رشد فزاینده روحانیت درتمامی صنوف کشور، دولتی و غیردولتی بوده ایم. کمتر نهاد، وزارتخانه، سازمان، مرکز صنعتی و تجاری وجود دارد که روحانیت در آن حضور نداشته باشد. این حضور بسیار پر رنگ و فعال است و کلیه تصمیم گیریهای کلان و خرد سازمان بسته به سطح درجه علمی روحانی شاغل، دارای شدت و ضعف بوده و توسط آنها انجام می پذیرد! براستی با توجه به تخصص این قشر که وابسته به علوم دینی و حوزوی است ضرورت حضور آنان در عرصه های دیگر جامعه از اقتصادی و صنعتی و فرهنگی - هنری گرفته تا علمی صرف همچون نیروی هسته ای و مراکز علوم طبیعی و بیولوژیکی و سلولهای بنیادین و ... چه توجیهی دارد؟! گاهی برخی موضوعات و رفتارهای برخی از واحدهای جامعه مصادیق عینی واژه انحصار در قاموس واژگان است.
کاش شهرداریها و به ویژه شهرداری کلانشهر تهران جای برخی واژگان و عبارتهای این خبر، از افزایش جذب نخبگان و متخصصان فرهنگ "شهر" داری و "شهروند" مداری سخنی میگفت! اینکه شهرداری مترصد بهره گیری از تمامی ظرفیتهای علمی و تجربی شهر در اداره شهر است. بهره گیری از روحانیت در شهرداری با توجه به وجود مراکزی همچون سازمان تبلیغات اسلامی و مساجد و... ضروری است؟! آیا این گونه فعالیتهای تولید شغل برای تنها روحانیون، کمی مغرضانه و تبعیض آمیز نیست؟ معافیت خدمت نظام وظیفه، استخدام غیرتخصصی در کلیه عرصه های شغلی در دولت، با توجه به اینکه این امکان برای یک فرد عادی چنانچه تخصصش غیر مرتبط با حرفه اش باشد در سازمان یا مرکزی اقتصادی، غیرممکن است. آیا این رفتارهای غیراجتماعی رواج نوعی آپارتاید از نوع دینی اش نیست؟ آیا این فرصتهای طلایی برای همه مردم این کشور یکسان است؟ چگونه است بسیاری از دانش آموختگان و جوانانی با داشتن مدراج علمی و دانشگاهی در حسرت دستیابی به یک شغلی مناسب برای خود، عمرشان به بطالت سپری میشود اما اندک روحانی در کشور میتوان یافت که حداقل 2 شغل کمتر داشته باشد! جالب این است این پستها و شغلهای اهدایی همگی بی ارتباط با تحصص این افراد است و همزمان بسیاری با داشتن دانش مرتبط و نیاز آن سازمان به تخصص آنان، در خیابانهای این ابرشهر در جستجوی کار و در نگاهی دیگر تولید ناهنجاری اند!!

mehran_1963 said...

ماحصل نفوذ روحانیت در تمامی ارکان و شئون جامعه چه بوده است؟
" رئیس مرکز فعالیتهای دینی شهرداری تهران اعلام کرد: تعداد روحانیون فعال در مرکز دینی شهرداری از 130 امام جماعت در سال جاری به 225 تفر افزایش یافته است. "
از ابتدای پیروزی اتقلاب اسلامی تا کنون شاهد رشد فزاینده روحانیت درتمامی صنوف کشور، دولتی و غیردولتی بوده ایم. کمتر نهاد، وزارتخانه، سازمان، مرکز صنعتی و تجاری وجود دارد که روحانیت در آن حضور نداشته باشد. این حضور بسیار پر رنگ و فعال است و کلیه تصمیم گیریهای کلان و خرد سازمان بسته به سطح درجه علمی روحانی شاغل، دارای شدت و ضعف بوده و توسط آنها انجام می پذیرد! براستی با توجه به تخصص این قشر که وابسته به علوم دینی و حوزوی است ضرورت حضور آنان در عرصه های دیگر جامعه از اقتصادی و صنعتی و فرهنگی - هنری گرفته تا علمی صرف همچون نیروی هسته ای و مراکز علوم طبیعی و بیولوژیکی و سلولهای بنیادین و ... چه توجیهی دارد؟! گاهی برخی موضوعات و رفتارهای برخی از واحدهای جامعه مصادیق عینی واژه انحصار در قاموس واژگان است.
کاش شهرداریها و به ویژه شهرداری کلانشهر تهران جای برخی واژگان و عبارتهای این خبر، از افزایش جذب نخبگان و متخصصان فرهنگ "شهر" داری و "شهروند" مداری سخنی میگفت! اینکه شهرداری مترصد بهره گیری از تمامی ظرفیتهای علمی و تجربی شهر در اداره شهر است. بهره گیری از روحانیت در شهرداری با توجه به وجود مراکزی همچون سازمان تبلیغات اسلامی و مساجد و... ضروری است؟! آیا این گونه فعالیتهای تولید شغل برای تنها روحانیون، کمی مغرضانه و تبعیض آمیز نیست؟ معافیت خدمت نظام وظیفه، استخدام غیرتخصصی در کلیه عرصه های شغلی در دولت، با توجه به اینکه این امکان برای یک فرد عادی چنانچه تخصصش غیر مرتبط با حرفه اش باشد در سازمان یا مرکزی اقتصادی، غیرممکن است. آیا این رفتارهای غیراجتماعی رواج نوعی آپارتاید از نوع دینی اش نیست؟ آیا این فرصتهای طلایی برای همه مردم این کشور یکسان است؟ چگونه است بسیاری از دانش آموختگان و جوانانی با داشتن مدراج علمی و دانشگاهی در حسرت دستیابی به یک شغلی مناسب برای خود، عمرشان به بطالت سپری میشود اما اندک روحانی در کشور میتوان یافت که حداقل 2 شغل کمتر داشته باشد! جالب این است این پستها و شغلهای اهدایی همگی بی ارتباط با تحصص این افراد است و همزمان بسیاری با داشتن دانش مرتبط و نیاز آن سازمان به تخصص آنان، در خیابانهای این ابرشهر در جستجوی کار و در نگاهی دیگر تولید ناهنجاری اند!!

mehran_1963 said...

ماحصل نفوذ روحانیت در تمامی ارکان و شئون جامعه چه بوده است؟
" رئیس مرکز فعالیتهای دینی شهرداری تهران اعلام کرد: تعداد روحانیون فعال در مرکز دینی شهرداری از 130 امام جماعت در سال جاری به 225 تفر افزایش یافته است. "
از ابتدای پیروزی اتقلاب اسلامی تا کنون شاهد رشد فزاینده روحانیت درتمامی صنوف کشور، دولتی و غیردولتی بوده ایم. کمتر نهاد، وزارتخانه، سازمان، مرکز صنعتی و تجاری وجود دارد که روحانیت در آن حضور نداشته باشد. این حضور بسیار پر رنگ و فعال است و کلیه تصمیم گیریهای کلان و خرد سازمان بسته به سطح درجه علمی روحانی شاغل، دارای شدت و ضعف بوده و توسط آنها انجام می پذیرد! براستی با توجه به تخصص این قشر که وابسته به علوم دینی و حوزوی است ضرورت حضور آنان در عرصه های دیگر جامعه از اقتصادی و صنعتی و فرهنگی - هنری گرفته تا علمی صرف همچون نیروی هسته ای و مراکز علوم طبیعی و بیولوژیکی و سلولهای بنیادین و ... چه توجیهی دارد؟! گاهی برخی موضوعات و رفتارهای برخی از واحدهای جامعه مصادیق عینی واژه انحصار در قاموس واژگان است.
کاش شهرداریها و به ویژه شهرداری کلانشهر تهران جای برخی واژگان و عبارتهای این خبر، از افزایش جذب نخبگان و متخصصان فرهنگ "شهر" داری و "شهروند" مداری سخنی میگفت! اینکه شهرداری مترصد بهره گیری از تمامی ظرفیتهای علمی و تجربی شهر در اداره شهر است. بهره گیری از روحانیت در شهرداری با توجه به وجود مراکزی همچون سازمان تبلیغات اسلامی و مساجد و... ضروری است؟! آیا این گونه فعالیتهای تولید شغل برای تنها روحانیون، کمی مغرضانه و تبعیض آمیز نیست؟ معافیت خدمت نظام وظیفه، استخدام غیرتخصصی در کلیه عرصه های شغلی در دولت، با توجه به اینکه این امکان برای یک فرد عادی چنانچه تخصصش غیر مرتبط با حرفه اش باشد در سازمان یا مرکزی اقتصادی، غیرممکن است. آیا این رفتارهای غیراجتماعی رواج نوعی آپارتاید از نوع دینی اش نیست؟ آیا این فرصتهای طلایی برای همه مردم این کشور یکسان است؟ چگونه است بسیاری از دانش آموختگان و جوانانی با داشتن مدراج علمی و دانشگاهی در حسرت دستیابی به یک شغلی مناسب برای خود، عمرشان به بطالت سپری میشود اما اندک روحانی در کشور میتوان یافت که حداقل 2 شغل کمتر داشته باشد! جالب این است این پستها و شغلهای اهدایی همگی بی ارتباط با تحصص این افراد است و همزمان بسیاری با داشتن دانش مرتبط و نیاز آن سازمان به تخصص آنان، در خیابانهای این ابرشهر در جستجوی کار و در نگاهی دیگر تولید ناهنجاری اند!!