Thursday 26 March 2009

25 March 2009


تلاش برای عبور از جاده‌ای مسدود

ناصر محمدی

پیام نوروزی باراک اوباما به مردم ایران و رهبران نظام اسلامی را می‌توان نخستین گام رئیس جمهوری آمریکا برای حل «مسأله ایران» که مهمترین بخش از سیاست خارجی دولت وی را تشکیل می‌دهد تلقی کرد. اگر هشت سال قبل در پی حملات تروریستی 11 سپتامبر، هیأت حاکمه ایالات متحده، درصدد جلوگیری از خطر تروریسم ابتدا افغانستان و سپس عراق را، به غلط یا درست، درصدر فهرست اولویت‌های سیاست خارجی خود قرار داده بود، امروز مسأله جمهوری اسلامی و نحوه برخورد با رژیم ایران به‌درستی در اولویت قرار گرفته است. اوباما، چه دردوران مبارزات انتخاباتی و چه پس از رسیدن به مسند ریاست جمهوری، با انتقاد تلویحی ملایمی از روش جرج بوش در برابر ایران اعلام کرده بود که در مواجهه با مشکل ایران روش‌های دیپلماتیک را به کار خواهد گرفت و با رهبران جمهوری اسلامی بدون قید و شرط به گفتگو خواهد پرداخت. با این همه تدوین دستورالعمل رویکرد سیاسی تازه آمریکا به مسأله ایران که رابرت وود سخنگوی کاخ سفید نیز در سخنان اخیر خود به آن اشاره کرد نیازمند تعیین مسئولین ذیربط، از جمله دنیس‌راس به عنوان مشاور خانم کلینتون در امور ایران، و مطالعات مقدماتی بود.

پیام نوروزی اوباما که دقیقاً دو ماه پس از ورود او به کاخ سفید منتشر شد حکایت از آغاز اجرای این دستورالعمل دارد و همچنین حاکی از آن است که دولت اوباما قصد دارد با احتیاط کامل و حتی‌المقدور به صورتی کاملاً مداراجویانه و مسالمت‌آمیز در این مسیر حرکت کند. دقت در تنظیم جملات و عبارات این پیام و حتی نحوه انتشار آن نشانه همین احتیاط است و محتوای آن نیز به گونه دیگری اهمیت مسأله را برای آمریکا بیان می‌کند. این پیام همچنین تفاوتی آشکار با پیام‌های نوروزی پیشین دولت آمریکا دارد. پیام‌های بیل کلینتون زمینه‌ای کاملاً محدود داشت و تنها خطاب به ایرانیان مقیم آمریکا منتشر می‌شد. جرج بوش که حساب مردم ایران را از حساب حکومت اسلامی جدا می‌کرد و در سال 2003 رژیم ایران را «محور شرارت» لقب داد، پیام‌های نوروزی خود را صرفاً به عنوان مردم ایران منتشر می‌ساخت. امّا اوباما در پیام خود مردم ایران را در کنار رژیم اسلامی قرار داده و پیام خود را مستقیماً به «مردم ایران و رهبران جمهوری اسلامی ایران» داده است. به احتمال قوی اوباما نیز مانند بوش به این واقعیت که میان مردم ایران و حکومت مذهبی حاکم بر آن شکافی عمیق و فاصله‌ای عظیم وجود دارد واقف است، با این همه، زیرکانه خواسته است در این پیام مشروعیت جمهوری اسلامی را تلویحاً تأیید کند.

با همین انگیزه سیاسی و تکیه بر روش «دیپلماتیک» است که رئیس جمهوری جدید آمریکا در پیام خود از فرهنگ و تمدن کهن‌سال ایران سخن می‌گوید و به نقشی که ایرانیان در بسط فرهنگ و هنر و موسیقی و ادبیات داشته‌اند اشاره می‌کند و جشن نوروز را به عنوان نویدی برای یک روز نو و امیدی برای فرداهای بهتر می‌ستاید. و این هم تنها به یک تعارف سیاسی می‌ماند وگرنه کیست که نداند حکومتگران مذهبی حاکم بر ایران، بیشترین خصومت را در این سی ساله با فرهنگ و تمدن کهن ایران به ظهور رسانده‌اند.

باراک اوباما در پیام خود از مناقشات میان ایران و آمریکا که روز به روز به آن افزوده شده و از تصمیم دولت خود برای رفع کدورت‌ها و برقراری روابطی صادقانه براساس احترام متقابل و نیز حق مسلم ایران برای احراز جایگاهی مناسب در جامعه بین‌المللی سخن می‌گوید.

امّا گذشته از این تعارفات دیپلماتیک ـ که از آن به عنوان تغییر در ادبیات سیاسی کاخ سفید یاد می‌شود ـ نکته اصلی پیام اوباما آن است که رهبران جمهوری اسلامی اگر مایل به برقراری رابطه با آمریکا و حضور در صحنه بین‌المللی هستند باید بدانند که این امر با مسئولیت‌هایی نیز همراه است، و از راه ترور یا به مدد اسلحه نمی‌توانند به این هدف‌ها دست یابند.

اوباما در نهایت محافظه‌کاری و احتیاط این پیام اصلی را به گوش رهبران رژیم تهران رسانده است که تنها در صورت توقف حمایت از گروههای تروریستی و دست برداشتن از تلاش‌های اتمی است که می‌توانند انتظار آینده بهتر و روشن‌تری داشته باشند و با تهدیدی تلویحی گفته است که تنها در چنین صورتی است که ایران ـ و همسایگانش و جهان ـ در صلح و امنیت بیشتر قرار خواهند گرفت.

پیام مذکور از نظر کاخ سفید از آنچنان اهمیتی برخوردار بوده که به دستور اوباما نوار ویدیویی پیام همراه با ترجمه و زیرنویس فارسی در اختیار خبرگزاری‌ها قرار گرفته که از احتمال ترجمه‌های نارسا و تعبیرهای نادرست پیشگیری شود.

در مجموع پیام رئیس جمهوری جدید آمریکا گرچه در لحن تفاوتی آشکار با پیام‌های جرج بوش و اظهارنظرهای او دارد ولی خواسته اصلی کاخ سفید همان است که پیش از این نیز بارها مطرح شده است: ایران باید دست از فعالیت اتمی بردارد و حمایت از تروریسم را متوقف کند. اوباما پیش از این نیز ضمن تاکید بر گفتگوی بی‌قید و شرط با ایران بر این دو مسأله اشاره کرده بود ولی در تهران تمایل او برای گفتگو با رهبران جمهوری اسلامی به گونه‌ دیگری تعبیر شد. هم مقامات جمهوری اسلامی و هم تحلیل‌گران سیاسی مسأله را طوری تفسیر کردند که گویی این آمریکاست که با ظهور اوباما پی به «خطاها و تقصیرات» خود برده و برای جلوگیری از عدم النفعی که از قطع رابطه با ایران داشته قصد دارد به «تعامل» با جمهوری اسلامی و برقراری رابطه با ایران بپردازد و عمداً تغافل کردند که قطع رابطه حاصل گروگانگیری دیپلمات‌های آمریکایی ـ اولین اقدام تروریستی دولتی ـ توسط رژیم اسلامی بود و اینک هم مهم‌ترین مسأله مورد مناقشه برنامه اتمی ایران، مداخله در کشورهای منطقه از طریق تجهیز و تقویت گروههای تروریستی و مخالفت عملی و لجستیکی و تبلیغاتی با صلح خاورمیانه است و اگر هم قرار است «تعاملی» صورت گیرد لااقل در مرحله اول باید این موانع از سر راه برداشته شود. به‌سبب همین تغافل عمدی، مسؤولان نظام اعلام کردند حال که آمریکا می‌خواهد گذشته‌ها را جبران کند باید رفتار خود را تغییر دهد، نیروهای خود را از منطقه خارج کند، دست از حمایت «رژیم صهیونیستی» اسرائیل و تروریست‌ها بردارد، و از ایران رسماً عذرخواهی کند تا جمهوری اسلامی به «تعامل» با آمریکا روی موافق نشان دهد. حتی در برخی اتاق‌های دربسته تصمیم‌گیران جمهوری اسلامی صحبت از این به میان آمد که حال که اوباما پیش شرط تعلیق غنی‌سازی برای انجام گفتگو را حذف کرده، موقع آن است که حکومت ایران گفتگو را مشروط به لغو قطعنامه‌های تحریمی سازمان ملل کند.

این مسائل در دو ماهه گذشته از سوی مقامات مسئول و نیز روزنامه‌های نزدیک به گروه حاکم مطرح شده بود. با این همه برخی ناظران آن را جدی نمی‌گرفتند و تصور می‌کردند واکنش رسمی رهبران ایران به رویکرد تازه آمریکا چیز دیگری خواهد بود.

پاسخ به پیام آشتی‌جویانه باراک اوباما بسیار سریع توسط آیت‌الله خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی داده شد و فرصتی برای تعبیرها و تفسیرهایی از این دست باقی نگذاشت. سید علی خامنه‌ای ـ به عنوان تصمیم گیرنده اصلی در این رابطه ـ تنها یک روز پس از پیام اوباما و پیش از آن که احیاناً سایر مسئولین واکنشی احتمالاً موافقت‌آمیز نشان دهند پاسخ پیام رئیس جمهوری آمریکا را داد، پاسخی که نشان داد روش مسالمت‌جویانه و دیپلماتیک اوباما بعید است که راه به جایی ببرد.

هر اندازه پیام اوباما لحنی مسالمت‌آمیز داشت در عوض پاسخ خامنه‌ای بسیار شدیداللحن و خصمانه و آشتی‌ناپذیر بود. رهبر رژیم اسلامی که آن همه بر رعایت احترام در گفتار مقامات آمریکایی تاکید می‌کرد خود ذره‌ای در ادبیات اهانت‌بار مرسوم جمهوری اسلامی علیه آمریکا تغییر نداد و مجموعه‌ای از اتهامات نادرست و غیرمنطقی و مجموعه‌ای از خواست‌های غیرمنطقی‌تر را همراه با تهدیدی آشکار تحویل رئیس جمهوری آمریکا داد. خامنه‌ای که در مشهد سخن می‌گفت فهرستی طولانی از اتهامات را علیه آمریکا مطرح کرد که به گفته او طی سی سال گذشته مرتکب شده و حتی قصد ریشه کن کردن «ملت ایران» را داشته است. رهبر رژیم اسلامی در اشاره به این گفته اوباما که آمریکا دست دوستی خود را به طرف ایران دراز کرده گفت از کجا بدانیم در زیر دستکش مخملی دستی که دراز کرده‌اید دستی چدنی پنهان نشده باشد. وی حتی پیام تبریک اوباما را هم به باد تمسخر گرفت و گفت در همین پیام هم ایران را به تولید سلاح هسته‌ای و حمایت از تروریسم متهم کرده‌اند، این پیام تبریک است یا دنباله همان اتهامات؟ خامنه‌ای که موضع رسمی جمهوری اسلامی را بیان می‌کرد و به همین جهت از اوباما خواست که پیام را به درستی درک کند و برای درک درست آن ترجمه سخنان او را به مترجمان «صهیونیست» نسپارد، عملاً برای هر گونه گفتگو و بهبود رابطه با آمریکا شروط خاصی تعیین کرد. وی خطاب به اوباما گفت شما که می‌خواهید رابطه برقرار کنید آیا تغییری در رفتار خود داده‌اید؟ به خصومت با مردم ایران پایان داده‌اید، سپرده‌های ایران را آزاد کرده‌اید، تحریم‌ها را برداشته‌اید، از لجن پراکنی و تبلیغ سوء علیه ملت ایران دست برداشته‌اید، و دفاع از رژیم صهیونیستی را متوقف کرده‌اید؟

وی انجام هرگونه گفتگو و آشتی را مشروط به تغییر عینی و ملموس رفتار آمریکا در سی ساله گذشته و از جمله تغییر سیاست آمریکا در مقابل اسرائیل کرد و تهدید نمود که اگر رهبران آمریکا تغییر رفتار ندهند، سنت‌های الهی و ملت‌ها آنان را وادار به تغییر می‌کنند.

واکنش رهبران رژیم اسلامی به پیام اوباما جای تفسیر و تأویل بیشتری باقی نمی‌گذارد. شروط غیرقابل اجرایی که وی پیش پای رئیس جمهوری آمریکا گذاشته، بی‌حاصل بودن طرح گفتگوی مسالمت‌آمیز و بی‌‌قید و شرط اوباما با حکومت اسلامی را آشکار می‌سازد. جرج بوش که در سال‌های اولیه ریاست جمهوری خود مذاکراتی پنهانی با هر دو گروه محافظه‌کار و اصلاح‌طلب در جمهوری اسلامی انجام داده بود، سرانجام خشمگین از این گفتگوهای بی‌نتیجه اعلام کرد که دیگر نه با محافظه‌کاران و نه با اصلاح‌‌طلبان هیچ مذاکره‌ای نخواهد کرد. بعید نیست که اوباما خیلی زودتر به چنین نتیجه‌ای برسد.

این را هم باید در نظر داشت که به تعبیر روزنامه الشرق الاوسط لحن ملایم اوباما می‌تواند از لحن تهدیدآمیز بوش خطرناک‌تر باشد. دنیس راس که به عنوان مشاور هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا مسؤولیت پرونده ایران را هم به عهده دارد، در دستورالعملی که دو ماه پیش همراه با ده پژوهشگر سرشناس آمریکایی به اوباما پیشنهاد کرد ضمن تأکید بر گفتگو با ایران، یادآور شد که در صورتی که مذاکرات در حل مسأله ایران کارساز نباشد، دولت اوباما باید با تشکیل جبهه‌ای واحد از متحدان خود در برابر ایران، به تحریم‌های شدیدتر و حتی کا ربرد زور نظامی روی آورد.

به رغم بوش که به سبب مسأله عراق و افغانستان و انتقادهای شدید علیه او در موضع ضعف قرار گرفته بود، اوباما که از حمایت افکار عمومی در داخل آمریکا و سطح جهان برخوردار است، برای اعمال و اجرای روش‌های سختگیرانه دستی بازتر دارد.

Wednesday 25 March 2009

TUE 24March 2009

بررسی آخرین خبرهای ایران و منطقه

************

TUE 17March 2009

بررسی آخرین خبرهای ایران و منطقه

************

TUE 10 March 2009

بررسی آخرین خبرهای ایران و منطقه

********************


Thursday 5 March 2009

TUE 03 March 2009

بررسی آخرین خبرهای ایران و منطقه
******************************


*************

TUE 24 February 2009

بررسی آخرین خبرهای ایران و منطقه
******************************


*************
part 1



part 2